در طلاق هیچکس برنده نیست. میزان ضرر هر یک از زوجین به عوامل متعددی بستگی دارد، اما به طور کلی میتوان زیانها را به چهار دسته تقسیم کرد:
- ضرر مالی
- فقدان مربوط به کودکان
- از دست دادن مرتبط با سلامتی
- ضرر اجتماعی
در فرایند طلاق، داراییهایی که زوجین بهطور مشترک جمعآوری کردهاند، تقسیم میشود. همچنین زمان، انرژی و عشقی که در زندگی مشترک صرف کردهاند، به هدر میرود و زندگی فرزندانشان تحت تأثیر قرار میگیرد. در واقع، در طلاق هیچکس بهطور کامل پیروز نیست و میزان ضرر هر یک از طرفین به شرایط خاص آنها بستگی دارد.
مراحل مشاوره زوجین در روانشناسی
زیان مالی بعد از طلاق
اگرچه مردان پس از طلاق ممکن است با فشار مالی مواجه شوند، مانند پرداخت نفقه و هزینههای زندگی جدید، تحقیقات نشان میدهد که تأثیر اقتصادی طلاق بر زنان بیشتر است.
پس از طلاق، درآمد زنان بهطور چشمگیری کاهش مییابد، بهویژه اگر آنها در طول ازدواج خانهدار بوده و هیچ منبع درآمدی نداشته باشند. یک مطالعه در ایالات متحده نشان میدهد که زنان پس از طلاق، ۲۷ درصد کاهش در سطح زندگی خود را تجربه میکنند، در حالی که این کاهش برای مردان تنها ۱۰ درصد است.
آیا زمان طلاق فرارسیده است؟ سؤالات مهمی که باید قبل از تصمیم به طلاق از خود بپرسید
محققان معتقدند زنانی که حضانت فرزندان را بر عهده دارند، با چالشهایی مانند فرصتهای محدود شغلی، حمایت ناکافی از کودکان و از دست دادن یک منبع درآمد کلیدی روبهرو هستند.
اما این وضعیت یکسویه نیست. مردان نیز پس از طلاق ممکن است با مشکلاتی چون افسردگی، اعتیاد به الکل، سوءمصرف مواد، تنهایی و حتی افکار خودکشی مواجه شوند که این مسائل میتواند بر سلامت، درآمد و دارایی آنها تأثیر منفی بگذارد.
بنابراین، از منظر اقتصادی، زنانی که حضانت فرزند را بر عهده دارند یا در طول ازدواج خانهدار بودهاند، بیشترین آسیب را متحمل میشوند. با این حال، هر دو جنس به شیوههای اقتصادی متفاوتی آسیب میبینند.
و نکته دیگری که باید در نظر گرفت، همسری است که پس از ازدواج، داراییهای خود را به اموال مشترک تبدیل کرده است. در این صورت، پس از طلاق، این دارایی معمولاً بهطور مساوی بین هر دو زوج تقسیم میشود. بنابراین، همسری که در ابتدا مالک انحصاری دارایی بوده، تنها ۵۰ درصد از آن را دریافت میکند که این خود یک ضرر قابل توجه است.
8 تا از رایجترین مشکلات ازدواج که باید بدانید!
طلاق و تاثیر آن بر کودکان

پس از طلاق، همسران و فرزندان باید با یک واقعیت جدید سازگار شوند. بزرگترها معمولاً میتوانند به نوعی زندگی خود را با شرایط جدید وفق دهند، اما این کودکان هستند که بیشترین آسیب را میبینند و ممکن است حتی اعتماد خود را به والدین از دست بدهند. دیدن کودکی که رنج میکشد یا از دست دادن اعتماد او به پدر و یا مادرش میتواند برای هر والدین بسیار دردناک باشد.
چگونه کودکان و نوجوانان را از آسیب درگیریهای زناشویی دور نگه داریم؟
مطالعات اجتماعی نشان میدهد که کیفیت رابطه والد-کودک به طور مستقیم به زمانی که کودک با هر دو والد در طول ازدواج و پس از طلاق میگذراند، مرتبط است. وقتی یکی از والدین به کودک توجه نمیکند، رابطه ضعیفتر میشود. در مقابل، زمانی که هر دو والد به طور مساوی در تربیت فرزند مشارکت دارند، این رابطه قویتر خواهد بود. همچنین، پس از طلاق، شبنشینیهای مساوی با پدر میتواند پیوند او را با فرزند تقویت کند، بدون اینکه رابطه کودک با مادر آسیب ببیند.
تحقیقات نشان میدهد که تأثیرات منفی طلاق مستقل از زمان گذرانده شده با هر یک از والدین وجود دارد، اما مشارکت هر دو والد میتواند اثرات منفی را کاهش دهد. همچنین، مطالعهای دیگر نشان داده که پدران مطلقه معمولاً کمتر در تربیت فرزندان مشارکت دارند و اگر حضانت قانونی یا فیزیکی به آنها نرسد، ممکن است از فرزندان خردسال خود جدا شوند.
از دست دادن سلامت جسمی و روحی بعد از طلاق

زوجها معمولاً انرژی و اشتیاق زیادی را برای حفظ ازدواج خود صرف میکنند، اما زمانی که متوجه میشوند تلاشهایشان به هر دلیلی بینتیجه مانده است، ممکن است تصمیم به طلاق بگیرند. تحقیقات نشان میدهد که زنان به طور کلی بیشتر از مردان درخواست طلاق میدهند.
این محققان دریافتهاند که پس از طلاق، زنان معمولاً از نظر سلامتی وضعیت بهتری نسبت به مردان مطلقه دارند. آنها توضیح میدهند که سلامت مردان از ازدواج بهرهمند میشود و طلاق میتواند به کاهش سطح سلامتی و رضایت از زندگی آنها منجر شود و خطر مرگ و میر را افزایش دهد. در بسیاری از خانوادهها، این زن است که غذای مغذی و سالم را برای خانواده تهیه میکند. پس از طلاق، مرد ممکن است مجبور شود به مهارتهای آشپزی خود، که معمولاً چندان توسعهیافته نیست، وابسته شود یا بیشتر به رستورانها مراجعه کند. همچنین، روی آوردن به الکل، سیگار کشیدن، مصرف غذاهای ناسالم و داشتن یک سبک زندگی بیتحرک میتواند وضعیت او را بدتر کند.
علاوه بر این، تصمیم همسر برای طلاق ممکن است همسر دیگر را شگفتزده یا شوکه کند و او را دچار ناراحتیهای روانی زیادی کند. همسری که برای طلاق برنامهریزی کرده است، احتمالاً به عنوان همسری که در پایان رابطه است، شوک و هیجان را احساس نمیکند.
طلاق و زیان اجتماعی
پس از طلاق، والد غیرحضانت ممکن است احساس تنهایی کند، بهویژه اگر زمان کافی برای ملاقات با فرزندش نداشته باشد. همچنین، والدین شاغل ممکن است با چالشهایی در برنامهریزی ملاقات با کودک مواجه شوند. والدینی که حضانت فرزند را بر عهده دارند، ممکن است در بزرگ کردن فرزند با مشکلاتی روبهرو شوند و در حالی که همه مسئولیتها را به تنهایی بر عهده دارند، مراقبت از کودک برای آنها دشوار باشد. علاوه بر این، والدین سرپرست ممکن است وقت کافی برای معاشرت یا یافتن یک شریک جدید نداشته باشند، که این موضوع میتواند به مشکلات روانی منجر شود.
اگرچه طلاق دیگر مانند گذشته با انگهای اجتماعی همراه نیست، اما هنوز هم زبانهایی وجود دارد که برای تخریب نام والدین در جامعه استفاده میشود. همچنین، طلاق میتواند شبکهای از دوستان و اقوام را که طی سالها ساخته و پرورش یافته است، مختل کند.
کلام آخر
به طور خلاصه، هر دو زوج در فرایند طلاق آسیب میبینند. این جدایی میتواند تأثیرات منفی بر جنبههای مالی، اجتماعی، روانی و حتی سلامتی آنها داشته باشد. میزان آسیب به وضعیت روحی هر یک از همسران بستگی دارد، اما واقعیت این است که هیچکس در طلاق برنده نیست.